۱۳۸۷ بهمن ۲۶, شنبه

فروشدن به‌ سحرگاه‌ این دشت خواب زده‌
و میل سرنهادن
بر دستان درشت و زمخت تو
آنگونه‌ که‌ رازهایم را قیچی بزنم.
و به‌ خواب بروم
چون نیلوفری بر سطح بلورین آه‌های جهان.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مدتهاست از خانم احمدی و شعرهایش بی خبر هستیم.ایشان یکی از شاعران خلاق کرد است امیدوارم این وبلاگ بزودی کارش را آغاز کند.خانم احمدی شعرهایت به‌راستی زیبا هستند