۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

نگاه رنگین کمان

در جاده‌ی لحظه‌ نمیتوان اینطور کند رفت
باید این چهره‌ی معصوم
چرخشهایش را در گداختگی چرم لذت بپردازد .
اینگونه‌ نمیشود در خاطره‌ی زمان شناور بود .
تو باید این آیینه‌ را در جاده‌ پیشاپیش ببری
اینگونه‌ نمیتوانی آیینه‌ را به‌ بغل
و در سمت لحظه
‌درست و به‌ جا
پیش ببری و در سلامت رود بشوئیش
و آبستن از پذیرش دیاری تکرار نشدنی به‌ سوی آسمان بازش بتابانی .
آنجا رنگین کمان خود را در آیینه‌ نگریسته‌ است
و تو در لحظه‌ ، آسمان و زمین را به‌ هم شناور شدی .

هیچ نظری موجود نیست: